وقتی تو بیائی .وقتی با تو روبرو شوم
در اینه چشمهای زیبایت
زلفهای دختر عشق را شانه میزنم
ولب های میگونش را سرخابی تر میکنم
وقتی بیائی
با تو ترانه میخوانم ودر دستهای هم تکثیر می شویم
وماه از شرم بوسه های ما در پشت ابرها پنهان می شود
ولی ستارگان چشمک زنان ما را به هم نشان میدهند