نی لبک آتشین
۲۱ تیر ۱۳۹۷
رفتنی باید برود .
۷ مرداد ۱۳۹۷

صدای طنین عشق

که بود که آرام مرا می جست ؟
من که صدایم طنین عشق بود
حتی در باد

در خاک

در آب
حتی در آتش..بازهم صدایم طنین عشق بود
پس این که بود که آرام مرا می جست ؟
ولی انگار صدایم را نشنید ..یا گوشش به صدای عشق اشنا نبود
انگار شقایق را نمی فهمید
شاید هرگز سایه ای از بید بر او نیفتاده بود
انگار ماهی از حباب برای او نگفته بود
و شاید تپشی را در چشم..هرگز ندیده بود
درپس نگرانی..یا فرو ریختن دل را
شقایق..ارام
به من گفت
او غریبه است… آیینه را نمی شناسد
عشق را نمی شناسد
وبا گل وشبنم میانه ای ندارد ….فکر می کند در بازار می فروشند
چون می پندارد همه چیز را میتوان خرید
شاید هم درست می پندارد
ومن بیهوده بدنبال صدائی بودم !!!!که مرا بخواهد
راستی اصلا کسی مرا صدا زد ؟؟؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *