مسلک ما سوخته دلان
۴ مرداد ۱۳۹۴
الهی
۶ مرداد ۱۳۹۴

صبح امروزکسی گفت

صبح امروزکسی گفت به من:
تو چقدر تنهایی!
گفتمش در پاسخ:
تو چقدر حساسی؛
تن من گر تنهاست،
دل من با دلهاست،
1

دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم،
یادشان دردل من،قلبشان منزل من…!
صافى آب مرا يادتو انداخت،رفيق!
تو دلت سبز،لبت سرخ،
چراغت روشن!

302017_1586988609876_1690641857_812703_497608022_n


چرخ روزيت هميشه چرخان!
نفست داغ،تنت گرم
دعايت با من…!!!
زندگی بارش زیباییست…

9238_(720x610)

که بر باور ما می بارد…
و سرانجام ظریفی است
که در خاطر ما می ماند
زندگی، شوق گلی رنگین است
روی سرشاخه امید
بر ساقه ی دلتنگی پروانه
که زمان در باغچه بینش ما میکارد
زندگی….بارش عشق است
بر اندیشه ما
تابش دوست برای همه وقت…
بودنش در همه حال
زندگی…خاطره ی دوستی امروز است
مانده در طاقچه ی فرداها !!!
(سهراب سپهری)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *