شعر بسیار زیبائی از وحشی بافقی شیرین سخن در ابتدای منظومه خسرو شیرین
مرا زین گفتگوی …..عشق بنیاد
که دارد نسبت از شیرین و فرهاد
غرض عشق است و شرح نسبت عشق
بیان رنج عشق و محنت عشق
منم فرهاد و شیرین آن شکرخند
کز آن چون کوهکن جان بایدم کند
چه فرهاد و چه شیرین این بهانهست
سخن اینست و دیگرها فسانهست
بیا ای کوهکن با تیشهی تیز
که دارد کار شیرین شکر ریز
چو شیرینی ترا شد کارفرمای
بیا خوش پای کوبان پیش نه …پای
برو پرویز گو از کوی شیرین
اگر نبود حریف خوی شیرین
که آمد تیشه بر کف سخت جانی
که بگذارد به عالم داستانی
——————————
گفت برو پرویز ..پس باید رفت تا الفبای عشق را اموخت
پس سلام بر عشق والفبای عشق