ای عشق همه بهانه از توست
۲۹ تیر ۱۳۹۴
هرگز شب را باور نکردم
۲۹ تیر ۱۳۹۴

در من کودکی هست

در من کودکی هست
ایستاده بر بامِ خانه
با دست‌هایِ باز
با میل وحشیانه به پرواز

179354_356407674455423_1692673993_n
در من کودکی هست
نشسته بر لب حوضی‌ قدیمی‌
زیرِ پلک‌هایش موجی از
ماهی‌ و دریا و ساحلی حقیقی‌

11
در من یک کودک جسور
از تهِ تاریکی‌ خیز بر می‌دارد
در آغوش می‌گیرد
کسی‌ را که از تنهایی ترس دارد
کسی‌ را که اندوهِ چشم‌هایش را
هیچ کس دیگر ندارد
کودکی که هر شب وقتِ خواب می‌پرسد
گنبدِ به این کبودی
چرا من بودم و تو نبودی ؟

نیکی‌ فیروزکوهی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *