اسب سفید
۱۰ آذر ۱۳۹۲
دلکم
۱۰ آذر ۱۳۹۲

خطاط زمان

دست خطاطِ زمان آهسته
مي نشيند به تنم
تن دردآلودم..خسته از جور زمان
خسته تر از هرزمان
شوقِ پـــرواز به سر دارم وسوداي گريز
سفــــــری دور ..ز دور ……..
هر دم از روزنه اي نام مرا مي خواند .
دل من مي داند
رفتن و رفتن و رفتن ، تنها
چاره ي زخــم سکوتي است که بر تن دارد
دل من می خواهد..رفتن تنها را
944654_2991969653524_1131851662_n

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *