برای تو مینـویسم
برای تـو کـه معـنای باران را از ناودانها نمی پرسی
و هیچگاه با کوهها قهر نمی کنی.
برای تو که شبنم را میشناسی واز ودرس عشق می گیری
و می اموزی برای طراوت معشوق باید در برابر افتاب قربانی شوی
برای تو که پنجره را به خاطر دیدن خورشید دوست داری
و به یاسها به خاطر اینکه بوی یار را دارند، احترام می گذاری
برای تو مینویسم
برای تو که از همۀ فروردین ها به بهار نزدیک تری
برای تو که از همۀ اردیبهشت ها به بهشت شبیه تری
برای تو که پاییز را نیز دوست داری و زمستان را از خانه ات نمی رانی
برای تو مینویسم
ومیدانم که رودهای ملتهب جهان در نی نی چشمان ژرف تو گم میشوند
برای تو ای مظهر عشق ومهربانی
ولی براستی می خوانی ؟؟؟