از من مگریز مهربان که دریا دریا تنهایم..
وساحل ساحل در پی تو می گردم ..
در دریای محبت به جستجوی دری شاهوار چون تو بودم
پس اینک که یافتم
• بکنارم بنشین ومرا به شط غزل های چشمانت
• گلستان پر شکوفه ومعطر تنت
وشراب گرم وسکر اور لبانت
• .به اقیانوس بی کران اغوشت .
میهمانم کن
واز رطب گس بوسها یت سیراب
تا در خلیج تنهائیم غرقه نگردم
بنشین بانو تا خداوند نیز از عشق ما به شگفت اید
وماه در پس ابرها برای اسایش ما پنهان شود