تو زیباترین وخوشبوترین شاخه ی گل دنیاییتو با من همسفر دیار عشق بودی تو گل را …..زیبائی را ….وبهار را می شناسی صدای موج ها را تعبیر میکنی .وبا ترنم چشمه ها اواز سر میدهی […]
سالهاست نقش یک درخت بزرگ پراز میوه های رنگارنگ را در زندگی بازی میکنم! همه در سایه ام می نشینند و استراحت می کنند همه از میوه های این درخت می خورند وبا چوب وسنگ […]
برای منروزبا طلوع نگاه توآغاز می شود…وشب با یاد تو ..بانو بر شاخه ای از باغ های تنتقلب بی قرار مراآشیان بده در شبی شگفت!تا صبحی خوش!وسفری شیرین! داشته باشم سرشار ز شیدایی
تو ..اری تو چون من کم کم یاد خواهی گرفتتفاوت ظریف میان…. نگهداشتن یک دوست و زنجیر کردن یک روح رااینکه عشق تکیه کردن نیستو رفاقت، اطمینان خاطر نمی اورد و یاد میگیری که بوسهها […]
دل من در دل شب ،خواب پروانه شدن می بیند،مهر در صبحدمان داس به دستخرمن خواب مرا می چیند.آسمان ها آبی،پر مرغان صداقت آبی ستدیده در آینه ی صبح تو را می بیند.از گریبان تو […]
بنگر آنجا در آن سپیدارانخفتگان اند ، لیک بیدارانزیر شولای برف و شیشه ی یخزندگی را نهفته می دارندلحظه ها را ذخیره می سازندتا که در روزهای اسفندیلحظه ی آفتاب ، در بارانبشکفند از نهان […]
من آن مرغ همایونم که باز چتر سلطانممن آن نوباوهٔ قدسم که نزل باغ رضوانمچو جام بیخودی نوشم جهانرا جرعه دان سازمچو در میدان عشق آیم فرس برآسمان رانمچراغ روز بنشیند شب ار چون شمع […]