ساقیا وقت صبوح آمد بیار آن جام را می پرستانیم در ده بادهٔ گلفام را زاهدانرا چون ز منظوری نهانی چاره نیست پس نشاید عیبت کردن رند درد آشام را احتراز از عشق میکردم ولی […]
دلم مثل دختربچه اي شاداندر كوچه هاي ذهنممدام با يادت عشق بازي مي كندتو آسمان مي شوي و من براي با تو بودنهمه ستاره ها را به موهايم سنجاق مي كنمتا شايد بر پهناي آغوشت […]
اي عاشقان اي عاشقان ما را بياني ديگر است اي عارفان اي عارفان ما را نشاني ديگر است اي بلبلان اي بلبلان ما را نواي خوشتر بود زان رو كه اين گلزار ما از بوستاني […]
رفتی و نام تو ز زبانم نمیرود و اندیشهی تو از دل و جانم نمیرود گرچه حدیث وصل تو کاری نه حد ماست الا بدین حدیث زبانم نمیرود تو شاهدی نه غایب ازیرا خیال تو […]
باز هم جمعه است از هجوم دلتنگی پناه می برم به عکسهایی که از تو به یادگار ماندهمثل کسی که از چاله در آمده افتاده در چاه غرق خاطراتمان می شومونگاه تیره من ..به دیوار […]