بهارانه
۲ فروردین ۱۳۹۶
سرود سالخورده زمین
۴ فروردین ۱۳۹۶

مسافر

 

مادرم
در چنین روز ، ز ماه اسپند
سفری کرد آغاز
” که به گرد،اش نرسیدیم و برفت ”
*

گل رز سیاه پرویز 1391 (30)
او در آن عصر یخی
روح پاک اش چو نسیم سحری
از تن خاکی اش آرام برفت
*
من به چشم دل و سر
دیدم آن لحظه که آن سرو روان
بی صدا
از بر ما بار سفر بست و برفت
*
مادرم
سیرتی مثل گل یاس سپید
صورتی هم چو گل اطلسی خانه ی ما
زیبا داشت
*
جای او خالی و اما همه ی
خاطره اش بر ما
جای نهاد و به جهان همه خندید و برفت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *