قطره عسلی بر زمین افتاد..
مورچه ی کوچکی آمد و از آن چشید
و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود،
پس برگشت و جرعه ای دیگر نوشید…
باز عزم رفتن کرد،
اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند
و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد…
مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد…
اما افسوس که نتوانست از آن خارج شود،پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود
و توانایی حرکت نداشت…
در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد….
یکی از حکماء می گوید:
دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!
پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد،
و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می شود.!!