باران 2
۱۰ مهر ۱۳۹۲
شیطان
۱۰ مهر ۱۳۹۲

قصه1

قــصــه بــگــو تـا بـخوابـم…
امـشـب دلم قـصـه آمـدنـت را مــیـخـواهــد…
قصه ای شیرین از دوست داشتن ..از عشق
از نگاه .از دستها واز بوسه وبهانه
قصه ای که راست باشد وکلاغ به خانه اش برسد
اصلا همه به هم برسند
حتی من وتو
قصه ای بگو که بخوابم ودر خوابم امدنت را ببینم

شب بخیر اصلی پرویز1391 (84)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *