لبان ما دیریست
به هم فشرده
چو نیلوفران نشکفته
چنان به زندگی بی نشاط خو کردیم
که نقش روشن لبخند یادمان رفته
سگرمه ها درهم ..
نگاه ها شیشه ای
دلها سنگ .لبخند ها تلخند
وبیهوده بما یاد داده اند
گریه وماتم کلید بهشت است
رنگ سیاه رنگ عشق است
شادی گناه ..خنده حرام .
رقص جرم واهنگ کفر است
انگار روز هم سیاه است چون روزگارمان
شمعی باید روشن کرد وچراغی باید افروخت
شب ها رفتنی هستند