عارف
۲۰ تیر ۱۳۹۲
لاله
۲۰ تیر ۱۳۹۲

تنهای ابدی

خداوند برای گفتن حرفهای بسیار داشت
که در بی کرانگی دلش موج میزد
و بیقرارش میکرد
و آن هنگام دریاها را از اشکهایی که در تنهاییش ریخته بود لبریز میساخت
با شوق ….انسان را افرید .به ان افتخار کرد .برای هدیه به او
عشق را افرید ..مهربانی را خلق کرد ودوستی را
.من وتو . را …..دریغ….اکنون آن پیکرتراش چه غریب در بین ..

1 Comment

  1. مينو گفت:

    بسيار زيبا بود

پاسخ دادن به مينو لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *