دست هایت
۱۸ آبان ۱۳۹۲
رقص در باران
۱۹ آبان ۱۳۹۲

باران

باران‌هایی‌ هم هست … که خیست نمی‌‌کنند
چشم‌هایی‌ هست … که هرگز نمی بارند
مثل سایه ای بی‌ پیراهن می‌ رفت و می‌‌گفت
باید مرد باشی‌ که بفهمی در مرگ شقایق چگونه باید گریست
باید مرد باشی‌
مثل زنی‌ برهنه ، کوچه‌هایِ بی‌ تو را پرسه می‌‌زنم
اینجا هوا بارانی است
و کسی‌ مثل تو… کنار من … نیست

پرویز 1391 تفکیک نشده (310)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *