صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد
که چون شکنج ورقهای غنچه تو بر توست
. حضرت حافظ ميخواهد بگويد
در لابلاي دل پر درد و ضمير باطن من
آنقدر افكار و انديشه و راز مگو و درد پنهاني وجود دارد و به صورت درهم پيچيده و عقده شده درآمده است
كه حتي نسيم صبا هم كه عقدهگشاي برگهاي غنچه گل است
نميتواند برآنها آگاهي يابد
وبا حالت یاس می پرسد نسيم صبا كه گشاينده برگهاي به هم پيچيده و پراكننده عطر گل است چه گونه میتواند گشايشي در دل تنگ و گرفته ما انجام دهد
چرا كه دل ما نيز به مانند برگهاي به هم پيچيده غنچه گل به هم فشرده و درهم است
مشهور است که باد صبا با وزش خود در بامدادان غنچه را تبدیل به گل میکند وبرگهای گره خورده ان را می شکوفاند