چه زیبا خالقی دارم .
چه بخشنده خدای عاشقی دارم.
که میخواند مرا با انکه میداند گنه کارم.
اگر رخ بربتابانم ،
دوباره مینشیند برسر راهم دلم را میرباید با آن طنین گرم و زیبایش..
که در قاموس پاک کبریایی ، قهر نازیباست…
چه زیبا عاشقی را دوست می دارم…
دلم گرم است ،
می دانم که می داند بدون لطف او تنهای تنهایم…
خدای من ،خدایی خوب می داند…
و می داند که سائل را نباید دست خالی راند. ..
چه ترس از ظلمت شبها به هنگامی که می گوید :..عزیزم!
حاجتی داری اگر اینک بخوان ما را..
که من حاجت روا کردن برای بنده ام را دوست می دارم
کیوان شاه بداغی