دوست ..دوست
۲۴ اسفند ۱۳۹۲
دمی دیگر با حضرت مولانا
۶ فروردین ۱۳۹۳

نیایش2

ای خدای خالق بهار .ای خدای شکوفه وگل !
دامن مرا ازعطر روستایی تقوا خوشبو کن
و خیابان خاکی عشق مرا به معبدهای معصوم برسان
ترا به حق نگاه کودکان معصوم قسمت میدهم..
بشنو ..سخن مرا . که ترا می خواند
صدایم تا عرش الهی تو رسد ودر کائنات می پیچد که می گوید خدا..
دوستت دارم وخواهم داشت .
واو مهربانانه پاسخت گوید که بنده من اگر خوب بنگری
خدا عاشق ترین است .دوستت دارد وخواهد داشت
خدا تو را در نگاه عظیمش تماشا می کند
او در سکوت در چشمانت نگاه می کند و
در قلب تو نجوا می کند
دل تو در قلب خداوند نشسته است واو
به آهنگ صدای قلب تو گوش می کند.
او بی کلام با تو سخن می گوید..
و لبریزت می کند… از مهربانی ..از عشق واز شادی
خداوند بوسه های لطیف خود را…با باد به سوی تو می فرستد..
در عطر شکوفه ها خدا را ببین .با نوازش نسیم خدا را ببین . در کجا او نیست ؟
ومن چشم هایم را به هم میگذارم وارام اشک شوق را پاک می کنم

988850_576976055731916_942701291_n

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *