باتومیخوانم
۹ شهریور ۱۳۹۳
سید علی صالحی
۱۱ شهریور ۱۳۹۳

من نمیخواهم

من نمي خواهم چو شمعي در دل شب ها بميرم
من نمي خواهم چو قويي بر سر دريا بميرم
من نمي خواهم چو جغد پير، مرگم ساده باشد
بر سر ويرانه اي آشفته …..و تنها بميرم
من نمي خواهم سرشک ياس بارد بر…رخ من
لرزم و گريم چو شمعي ….در دل شبها بميرم
دوست دارم دور از چشمان تيز لاشخوران
بر فراز کهکشان ها ….چون يکي عنقا بميرم
خواهم اندر آتش جانسوز هستي خنده بر لب
پاي کوبان، کف زنان، شاد و سپند آسا بميرم
—————–
– صهبا: شراب انگوري، مي، مل
عنقا: سيمرغ
استاد نوح سمنانی

10645270_656861054410082_8714989825567700271_n

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *