بمناسبت روز مرد وپدر
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
سفر کرده
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۴

من ، معـــــــــلم هستـــم

من ، معـــــــــلم هستـــم
زندگی پشت نگاهم جاريست
سـرزميـن كلمـــات
تحت فرمان منست
قصر پنهان منست
قاصدك های لبانم هرروز
سبزه ی نام خدا را به جهان می بخشد
من معلم هستم
گر چه بر گونه ی من
سرخی سيلی صد درد درخشش دارد
آخرين دغدغه هايم اينست :
نكند حرف مرا هيچ كس امروز نفهميد اصلا
نکند حرفی ماند ؟
نكند مجهولی
روی رخساره ی تن سو خته ی تخته سياه جا مانده ست ؟
من معلم هستم
هر شب از آينه ها می پرسم :
به كدامين شيوه ؟
وسعت ياد خدا را بكشانم به كلاس ؟
بچه ها را ببرم تا لب درياچه ی عشق ؟
غرق دريای تفكر بكنم ؟
با تبسم يا اخم ؟
با یکی بود و نبود ؟
زیر یک طاق کبود ؟
يا كلاغی كه به خانه نرسيد
قصه گویی بكنم ؟
تك به تك يا با جمع ؟
بدوم يا آرام ؟
مـن معلــم هستــــم
نيمكت هــا

Dabestan group 20 ir (7)
نفس گرم قدمهای مرا می فهمند
بالهای قلم و تخته سياه
رمز پرواز مرا می دانند
سيب هــا
دست مرا می خوانند
مـن معـلــم هستـــم
درد فهميدن و فهماندن و مفهوم شدن
همگی مـال منست ،
من معــــــــــــــلم هستم

روز معلم 1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *