مامی خواستیم..
بله من وتو ما می خواستیم
فصل ها را به هم تعارف کنیم
بهار را
به پیراهن هم بپاشیم
به دکمه های بسته زمستان بخندیم
و کسی سر در نیاورد
که گنجشک ها
دست های تو را
بیشتر از درخت های عصر دوست دارند
ما می خواستیم بهار را
و بهار ………. لبان زیبایت تو را
به شکوفه های گیلاس ترجیح می داد
ما می خواستیم
همدیگر را
اما کسی این را
نمی خواست..
دیگران نخواستند ..تو چرا نخواستی ؟؟؟
تو نخواستی ..من شکستم