به چه می اندیشی
۲۶ مهر ۱۳۹۷
همیشه یک کار هست
۱۶ آبان ۱۳۹۷

قابهای مضحک بی روح

دلتنگم از این
نقاب های بر چهره

لبخندهای خشک..کلیشه ای
احوال پرسی های معمولی
هوا چقدر خوبه ؟تابستان گرم است
 
چشم های شیشه ای..که در ان پرتوی از محبت نیست


ودستهائی پنهانی با  خنجری در مشت
نه شاخه گلی برای مهر ..نه برگ زیبونی برای  صلح

قلب های سنگی ..حرفهای دو رنگی
.تعارف های الکی
خسته ام از دیدن دو روئی
..بودن  تکراری…روز مرگی ..عزا …..دزدی …جنگ
گفتن ..جمله های زیبای ریائی
خسته ..انقدر خسته ام که چشمان خودم را می بندم
ودر رویا فرو می روم
اخر چشمان من

تصویری از جنس نور  می خواهد
تصویری از خدای مهربانی
نه قاصم جبارین
تصویری از  ..ازادی ومحبت ورهائی
از عشق ..نگاهی عاشقانه….. سازی هنرمندانه   ترانه ای جاودانه
از غزلی عاشقانه  ..رقصی کولی وار افشونگرانه
لبخند …مهتاب….
بوسه ودستهای در هم گره خورده
چیزی  مثل تو ..کسی مانند تو

از جنس عشق ..دوست داشتن ومهربانی از تبار عشق
خدایا
من کی می خواهم از دست رویاهای دست نیافتنی خودم  رهائی یابم

نکند مرگم هم رویائی باشد
در هاله ای از نور بسوی خالق نور !!!!!
—————————

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *