ریشه ضرب المثل بزن به سیم اخر
۳ خرداد ۱۳۹۵
شانه میخواهی چه کار؟
۵ خرداد ۱۳۹۵

فتانه نمی خواهی ؟

دلگیر شبی در زد ، فتانه نمی خواهی ؟

بی قصّه دل خود را ، افسانه نمی خواهی ؟

بی حوصله دل گفتا ، شوریده مکن ما را

گفتم به سر گنجی ، دردانه نمی خواهی ؟

ای بر سر سجاده ، دور از می و از باده

نیایش دسکتاب پرویز1391 (122)

 

لب ریز ِ شراب آمد ، پیمانه نمی خواهی ؟

دل بار دگر بامن ، او گر شودت دشمن

گوش ات به نصیحت کن ، فرزانه نمی خواهی ؟

ای دل نکند خوابی ، برخیز که بر آبی

ای خانه خراباتی ، حنانه نمی خواهی ؟

گر دیر شود حسرت ، خم تا نشدت قامت

آن موی پریشان را ، بر شانه نمی خواهی ؟

شاید شده ای عاقل ، هشیار شو ای غافل

چرخی بزن این میدان ، مستانه نمی خواهی ؟

1012854_550924981632859_352626892_n

او برشب تاران شد ، شمعی نه فروزان شد

خود سوز ِچه بی حاصل ، پروانه نمی خواهی ؟

دل باز خروشان شد ، چون چشمه ی جوشان شد

زنجیر گسست آمد ، دیوانه نمی خواهی ؟

بی نام و نشان خندان ، از دور تر ِ میدان

صیّاد دلی ما را دزدانه نمی خواهی ؟
فخر الدین عراقی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *