سراب تلخ
۳ اسفند ۱۳۹۳
درویشم
۳ اسفند ۱۳۹۳

عطر طراوت

عطر طراوت بود….. باران
آغوش خالی بود…..خاک پاک دامان
اما ستوه……از دست بسته
اما فغان ……از پای دربند
چشمان پر از ابرند یک شام تاریک
واندر لبان خورشید لبخند
آن یک درودی گفت بر دوست
این یک نویدی را صلا داد
تا سرب و باروت
بر ناتمام نغمه هاشان نقطه بنهاد
عطر جوانی شست باران
آغوش پر آغوش عاشق ماند
خاک سرخ دامان
سیاوش کسرائی

10959317_745703292192524_5093432692969823600_n

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *