انسان هايي هستند
۲۰ بهمن ۱۳۹۳
در فراسوی مرزها
۲۱ بهمن ۱۳۹۳

عاشق ترينِ زندگان

قصه نيستم كه بگويي

نغمه نيستم كه بخواني

صدا نيستم كه بشنوي

يا چيزي چنان كه ببيني

يا چيزي چنان كه بدانی

من درد مشتركم

مرا فرياد كن

درخت با جنگل سخن مي گويد

ناظر زیبای اصلی پرویز1391 (163)

علف با صحرا

ستاره با كهكشان

و من با تو سخن مي گويم

نامت را به من بگو

دستت را به من بده

حرفت را به من بگو

قلبت را به من بده

11 (3)

من ريشه هاي تو را دريافته ام

با لبانت براي همه لبها سخن گفته ام

و دستهايت با دستان من آشناست

در خلوتِ روشن با تو گريسته ام

براي خاطر زندگان,

و در گورستان تاريك با تو خوانده ام

زيباترين سرودها را

زيرا كه مردگان اين سال

عاشق ترينِ زندگان بوده اند

زنده یاد احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *