دمی با خواجوی کرمانی وغزلی عرفانی
۱ خرداد ۱۳۹۳
باحمید مصدق
۲ خرداد ۱۳۹۳

شعری از شفیعی کد کنی

بنگر آنجا در آن سپیداران
خفتگان اند ، لیک بیداران
زیر شولای برف و شیشه ی یخ
زندگی را نهفته می دارند
لحظه ها را ذخیره می سازند
تا که در روزهای اسفندی
لحظه ی آفتاب ، در باران
بشکفند از نهان به دیداران
آرزویی ست دلکش ، آری ، آه !
در زمستان عمرِ این بیداد
کاش ما نیز می توانستیم
زندگی را ذخیره می کردیم
بهر آن روزهای روشن و شاد
لحظه های عاشقان و بیداران
راست ، مانند این سپیداران

شفیعی کدکنی

55 (12)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *