زنده باد خودم
۲۲ شهریور ۱۳۹۲
کفش
۲۲ شهریور ۱۳۹۲

شراب

دگر من از شب تاریک هیچ غم نخورم

که هر شبی را روزی مقدرست انجام

تمام فهم نکردم که ارغوان و گلست

در آستینش یا دست و ساعد گلفام

در آبگینه اش آبی که گر قیاس کنی

ندانی آب کدامست و آبگینه کدام

بیار ساقی دریای مشرق و مغرب

که دیر مست شود هر که می‌خورد به دوام

من آن نیم که حلال از حرام نشناسم

شراب با تو حلالست و آب بی تو حرام

به هیچ شهر نباشد چنین شکر که تویی

که طوطیان چو سعدی درآوری به کلام
حضرت شیخ اجل  سعدی شیرازی

1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *