مادر
۲۸ آبان ۱۳۹۲
پیری در جوانی
۲۹ آبان ۱۳۹۲

سفر

دست خطاطِ زمان آهسته

مي نشيند به تن ِ چهره ی دردآلودم

شوقِ پـــرواز به سر دارم وسوداي گريز

و سفــــــر ……..

هر دم از روزنه اي نام مرا مي خواند .

دل من مي داند

رفتن و رفتن و رفتن ، تنها

چاره ي زخــم سکوتي است که بر تن دارد

باران پرویز (77)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *