زندگی را ورق بزن …
هر فصلش را خوب بخوان ،
در فصل کاشت با بهار برقص ،
در فصل داشت با تابستان بچرخ ،
پس از برداشت در پاییز ،
روی برگهای خشگ هزار رنگ قدم بزن …
با زمستان کنار کرسی بنشین ،
شاهنامه بخوان …تا دیو سپید غم را بدست رستم اسیر ببینی
فال حافظ بگیر
بگذار یوسف گمگشته ات باز اید ..وتو غم نخوری
استکان استکان چای را ،
به سلامتی نفس کشیدنت بنوش !
همه نورخورشید ببلع .بگذار ترا دراغوش گرمش بگیرد
حتی از بعضی اغوشها گرمتر ولذت بخش تره
نسیم صبح را با همه وجودت حس کن
بگذار تنت را ببوسد ..صورتت را
بگذار نسیم با موهات عشقبازی کند
تو هم رخ گل را ببوس ..
صورتت را تو گلها فروکن ..نفس بکش ..نفس …..
همه را ببوس مادر ..پدر فرزند وشریک زندگیت را
اواز بخوان . دلی دلی کن .نترس صدات را دیگران بشنوند..دیگرا را ول کن ..
ماسک را از صورتت بردار ..خودت باش
مبادا مبادا مبادا …
زندگی را دست نخورده برای مرگ بگذاری … !