اتش در بهشت
۱۳ مهر ۱۳۹۳
دمی دیگر با خسرو گلسرخی
۱۵ مهر ۱۳۹۳

دمی با حمید مصدق

دل وحشت زده در سینه من می لرزید

دست من ضربه به دیوار زندان کوبید

ای همسایه زندانی من

ضربه دست مرا پاسخ گوی

ضربه دست مرا پاسخ نیست 

تا به کی باید تنها تنها

وندر این زندان زیست ؟؟؟

ضربه هر چند به دیوار فرو کوبیدم

پاسخی نشنیدم

سال ها رفت که من

کرده ام با غم تنهایی خو

دیگر از پاسخ خود نومیدم

راستی هان  ..چه صدایی آمد ؟

ضربه ای کوفت به دیواره زندان دستی ؟

ضربه می کوبد همسایه زندانی من

پاسخی می جوید ..دیده را می بندم

در دل از وحشت تنهایی او می خندم

حمید مصدق

prison-art

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *