دلم شعر میخواهد امشب..لبخند ونگاه و بوسه
و نوایی که نام مرا زمزمه کند در خلوت
و گوشی که صدای مرا تشخیص دهد در همهمه
و دلی که بلرزد به یاد من
و دستی که نوازش بداند
و گونهای که سرخ سرخ باشد از شرم
در آن هنگام که نگاهمان گره خورده در هم
ولبخند زیر لبی که در پس نگاه پر مهری باشد
اخ که
امشب .من عجب چیزهای محالی دلم می خواهد
باید به دنبال محال بروم!!!!!!
من از اول رویائی بود م ودنبال کیمیا
نکند تو هم مثل منی ..شاید بیچاره تر از من
من لا اقل ارزویم را گفتم ..تو چی ؟