آینجا درختي دارم برگريز چون پائیز
كز شبان ستارهها را ميگريد
و از روزان خورشيد را
چكه چكه ابري از برگ ميبارد
تا كي درخت دل سَبُك كُنَد
و به خواب رَوَد در امتدادي از زمستان ***
مرا باد در اين كوچه با برگهايم ميچرخانَد
كوليوار دور زمين ميگردانَد
با حنجرهاي كه شبانهترين شبها را ميخواند
