حیله
۱۶ آبان ۱۳۹۲
فراسوی زمان
۱۸ آبان ۱۳۹۲

درخت سوخته

دستت را به من نمی دهی
زمستان تمام نمی‌شود
و خورشید پنهان در دست‌هایم هیچ‌وقت طلوع نمی‌کند
دستت را به من نمی‌دهی
آسمان آبی نیست
درخت‌ها سوخته‌اند
و هیچ گلبرگی سرخ نیست
دستت را به من نمی‌دهی
شهر بوی غربت می‌دهد
و من همیشه راه خانه‌ام را گم می‌کنم
شایسته ابراهیمی

6

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *