کمی خدا
۲۸ آبان ۱۳۹۲
مادر
۲۸ آبان ۱۳۹۲

خنده خورشید

ای بسرما مانده…… یاد اور شرار…. خویش را

خنده شیرین ……خورشید….. دیار خویش را

صبح…. گوئی میرسد.. از جاده های روشنش

شب ..فکنداز دوش خسته ..کوله بار خویش را

11 (2)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *