دمی دیگر بار با احمد شاملو
۱۷ مرداد ۱۳۹۳
پروانه در ادبیات پارسی
۱۷ مرداد ۱۳۹۳

خالق عشق

آنگاه که..آبشاران فرو می ریزند

و سر به سجده می سایند

و به دریا می رسند..و به آسمان می روند

آنگاه که..ماه..برگستره آبی آسمان نور می پاشد و شور می آفریند

و رودهای جوشان و خروشان

محو دریا می شوند..
من محو تو می شوم
آنگاه که..
بلبلکان…در درختستان کوه

عاشقانه تو را می سرایند
پرندگان ترانه دوستتت دارم سر می دهند
من برایت ترانه می سرایم

لحظه ای که..غنچه های هزار رنگ

در مسیر باد..رقص پرستش می کنند
من زیباترین رقص های عاشقانه را  برایت خواهم کرد

وانگاه که خوشه های گندم در گندمزاران طلایی
..عاشقان راستین با دلبرکان زیبا رو در نور مهتاب

عاشقانه یکدیگر را به آغوش می کشند

و بوسه بر گونه یکدیگر می زنند
من نیز بوسه بر استان تو میزنم

هنگامی که آبهای رود خانه های ارام
صخره ها را به سخره می گیرند
من در زیر سایه تو خواهم غنود

هنگامی که کوه با شکوه

تمام قد به نماز می ایستد

و دره های فروتن ،سجده شکر می کنند
من .. به نماز عشق می ایستم
وعاشقانه ..
عارفانه ..

صادقانه ..ترا میپرستم ای خالق عشق

76079_(800x600)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *