بیدار شو..بیدار شو..هین رفت شب …بیدار شو
بیزار شو .بیزار شو …وزخویش هم بیزار شو…
مشنو تو هر مکر وفسون ..خون را چرا شوئی بخون
همچون قدح شو سرنگون..وانگاه دردی خواه شو
بیچون تو را بیچون کند روی تو را گلگون کند
خار از کفت بیرون کند وآنگه سوی گلزار شو
مشنو تو هر مکر وفسون ..خون را چرا شوئی بخون
همچون قدح شو سرنگون..وانگاه دردی خواه شو
تو مرد نیک ساده ای.. ..زر را بدزدان داده ای
خواهی بدانی دزد را… ..طرار شو طرار شو
حضرت مولانا
درد بر وزن خورد ..رسوب شراب است که فقرا بجای شراب از ان میخوردند